Perdic | victualling bill | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8244 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	victualling bill U	پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	victualling allowance U	جیره روزانه
	bill of e. U	برات
	bill U	سند مالی لایحه یا طرح قانونی
	bill U	گزارش جریان دعوی
	bill U	تهیه کردن صورتحساب
	bill U	اسنادبازرگانی
	bill U	قبض
	bill U	حواله
	bill U	بیجک
	bill U	اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
	to f. the bill U	واجدشرایط بودن
	got through (the bill got through the ma U	لایحه از مجلس گذشت
	way bill U	بارنامه دریایی
	way bill U	بارنامه راه اهن
	way bill U	بارنامه
	way bill U	سند حمل
	bill nye U	صورتحساب
	bill U	صورتحساب
	bill U	دادخواست
	The bill, please.	لطفا صورت حساب.
	the bill U	صورت حساب
	May I have my bill, please? U	ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
	bill U	سند
	bill U	نوک
	bill U	منقار
	bill U	نوعی شمشیرپهن
	bill U	نوک بنوک هم زدن
	bill U	لایحه
	bill U	صورتحساب دادن
	bill U	اسکناس
	bill U	برات
	bill U	قبض صورتحساب
	show bill U	تابلو اعلان نمایش
	sight bill U	حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
	omnibus bill U	لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
	members bill U	member
	member's bill U	طرح قانونی
	long bill U	نوک دراز
	hook bill U	منقارعقابی
	hook bill U	منقار نوک برگشته
	hawks bill U	لاک پشت منقار دار
	play bill U	اگهی نمایش
	dishonour a bill U	نکول
	short bill U	برات کم مدت
	sets of bill U	نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
	play bill U	اعلان نمایش
	sight bill U	برات دیداری
	road bill U	بارنامه
	retiring a bill U	براتی را تسویه کردن
	protect a bill U	وجه براتی را تامین کردن
	hard bill U	پرندگان سخت منقار
	hawk bill U	لاک پشت ابی
	due bill U	در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
	due bill U	سند بدهی
	cranes bill U	یکجورانبرجراحی
	creditor's bill U	رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
	creditor's bill U	به ورثه میدهد
	cross bill U	شکایت متقابل
	crow bill U	انبرگلوله کش
	currency of a bill U	مدت برات
	cranes bill U	شمعدانی
	due bill U	برات پرداختنی
	financial bill U	لایحه مالی
	clearing a bill U	محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
	foreign bill U	برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
	foreign bill U	برات خارجی
	foreign bill U	برات ارزی
	foreign bill U	حواله ارز خارجی
	fly bill U	اگهی دستی
	fly bill U	اعلان دستی
	first reading of a bill U	شوراول لایحه
	cross bill U	لایحه دفاعیه
	soft bill U	پرنده منقار نازک حشره خوار
	wage bill U	لیست حقوق
	usance bill U	برات به وعده
	twin bill U	دو مسابقه توام در یک برنامه
	true bill U	اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
	treasury bill U	اسناد خزانه
	transit bill U	پروانه عبور
	transit bill U	اجازه عبور
	training bill U	برنامه اموزشی
	watch bill U	لوحه نگهبانی ناو
	bill poster U	کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
	bill posters U	کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
	a hefty bill U	صورتحساب سنگینی
	I think there is a mistake in the bill.	من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
	How much is my telephone bill? U	صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
	Please have my bill ready.	لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
	pad the bill <idiom> U	اضافه شدن هزینههای کاذب
	foot the bill <idiom> U	پرداختن
	fill the bill <idiom> U	مناسب برای همه جا
	double bill U	مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
	to veto a bill U	لایحه قانونی راردکردن
	to talk out a bill U	مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
	to rush a bill through U	لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
	the bill is overdraw U	سر رسید برات منقضی شده است
	the bill has come to maturity U	موعد پرداخت برات منقضی شده است
	the bill has come to maturity U	وعده پرداخت برات رسیده است
	stork's bill U	برگ عطر
	stork's bill U	گل عطر
	stork's bill U	شمعدانی عطر
	station bill U	جدول محلها
	station bill U	لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
	the bill is undue U	وعده برات نرسیده است
	the bill of has come to mature U	وعده پرداخت برات رسیده است
	through bill of exchange U	بارنامه سراسری
	to protean a bill U	وجه براتی راتامین کردن
	to dishonour a bill U	براتی را فکول کردن
	to bill and coo U	باهم غنج زدن
	to bill and coo U	بوسه بازی کردن
	time bill U	برنامه حرکت قطار
	time bill U	سفته مدت دار
	through bill of lading U	بارنامه سراسری
	soft bill U	مرغ مگس خوار
	bill of indictment U	کیفر خواست
	bill of indictment U	ادعانامه
	battle bill U	لوحه جنگی ناو
	bill of indictment U	کیفرخواست
	battle bill U	فهرست استعداد رزمی ناو
	bill of indicment U	ادعا نامه
	bill board U	تخته لنگر
	bill book U	دفتر بروات
	bill of lading U	بارنامه
	banker's bill U	صورتحساب بانکی
	banker's bill U	صورت تبدیل ارز
	bank bill U	اسکناس
	bill of lading U	بار نامه کشتی
	bill of indicment U	کیفر خواست
	bank bill U	حواله بانکی
	bill of lading U	بار نامه
	bill of lading U	ستمی کشتی
	bill of guarantee U	ضمانتنامه
	bill of goods U	فهرست تجارتی
	bill of goods U	صورت کالا
	bill exchange U	برات بازرگانی
	bill exchange U	برات
	bill of entry U	افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
	bill of divorce U	طلاق نامه
	bill of disfranchise U	disfranchise
	bill of costs U	صورت هزینه دادرسی
	bill of attainder U	لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
	bill hook U	دهره
	bill of entry U	افهارنامه ورودی
	bill of exception U	اعتراض نامه
	bill of exceptions U	صورت استثنائات
	bill broker U	دلال برات
	bill of exgchange U	سفته
	bill of exgchange U	برات
	bill of exchange U	برات
	bill of exchange U	برات مبادلهای
	bill broker U	واسطه تنزیل
	bill of exchange U	برات ارزی
	bill of exchange U	حواله یا برات کتبی غیرمشروط
	bill hook U	دستعاله
	bill of loading U	بارنامه کشتی
	bill of sale U	سند فروش
	bill payable U	برات قابل پرداخت
	bill of fare U	برنامه
	bill of sale U	بیع نامه
	accommodation bill U	برات دوستانه
	bill of fare U	هزینه سفر
	bill of health U	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
	bill of sale U	فاکتور
	bill of fare U	صورت اغذیه مهمانخانه
	bill of fare U	صورت غذا
	blank bill U	براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
	bill of health U	گواهی بهداشت
	bill of health U	گواهی تندرستی
	bill of health U	گواهی صحت مزاج
	bill of rights U	اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
	bill of rights U	قانون اساسی امریکا
	clean bill U	برات ساده
	bill of rights U	اعلامیه حقوق
	bill of rights U	منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
	bill of sale U	صورت فروش
	bill of loading U	جواز کشتی
	bill of oredit U	اوراق قرضه دولتی
	accommodation bill U	سفته دوستانه
	air bill U	بارنامه محموله هوایی
	bill of materials U	صورت حساب مواد
	bill of materials U	فهرست مواد
	bill of material U	فهرست مواد
	bill of material U	صورت قطعات
	airway bill U	بارنامه حمل هوایی
	appropriation bill U	صورت ضبط اموال
	bank bill U	برات بانک
	accommodation bill U	براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
	bill of quantites U	سیاهه چندی ها
	bill of oredit U	اسنادخزانه
	bill of quantities U	فهرست کمی مواد
	bill of particulars U	شرح خواسته
	bill of quantities U	صورت مقداری
	bill of poreclosure U	poreclosure
	bill of quantites U	فهرست مقادیر
	bill of quantities U	فهرست مقادیر
	single clause bill U	ماده واحده
	foul bill of lading U	بارنامه نادرست
	when does the bill fall due ? U	سررسید برات چه موقعی است
	private member's bill U	طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
	clean bill of health <idiom> U	گواهی سلامتی